چیزهایی که عصر جدید به من آموخت

مدت زیادی نیست که احسان علیخانی با برنامه‌ی جنجالی دیگری به تلویزیون برگشته. یکی دو ماهی از آغاز پخش «عصر جدید» می‌گذرد و در این مدت جنجال‌ و هیاهوی فراوانی به پا کرده است. درست مثل دیگر کارهای علیخانی.

«عصر جدید» در واقع نسخه‌ی ایرانی آمریکاز گات تلنت (America’s Got Talent) است. موضوعی که از همان اولین قسمت پخش این برنامه توی ذوق می‌زد و البته از چشم مخاطبان نیز دور نماند. با این حال عصر جدید به کارش ادامه داد و حالا شاهد آن هستیم که کم‌کم جایش را بین مخاطبان تلویزیون باز کرده است.

لوگوی برنامه عصر جدید

به دلایلی در تعطیلات عید امسال با افرادی از قشرهای مختلف سر و کار داشتم و با دیدن علاقه‌شان به این برنامه به نتایجی جالب (حداقل برای خودم) رسیدم.

عادت کرده‌ایم در اولین نظر نکات منفیِ چیزها را ببینیم. اولین نکته‌ای که با دیدن قسمت‌های اول عصر جدید به ذهن برخی مخاطبان رسید کپی بودن آن بود و به همین علت موج انتقادی سنگینی علیهش راه افتاد. من هم موافق کپی‌برداری واو به واو نیستم، لکن اینجا ایران است و باید تمام جوانب را در نظر گرفت. اینکه تا به حال چنین برنامه‌ای با چنین هدفی در تلویزیون ساخته نشده و خطوط قرمز صدا و سیما آن‌قدر فراوان است که در آوردن برنامه‌ای این‌چنینی مصائب خاص خودش را دارد. اینکه به هر حال باید به هر برنامه‌ای فرصت داد تا نشان دهد چه در چنته دارد و نباید در نگاه اول قضاوتش کرد. به هر حال عصر جدید به کارش ادامه داده و اکنون می‌بینم که بخش عمده‌ای از مردم تماشاگرش هستند. حتی کسانی که در ابتدا به کپی بودن آن انتقاد داشتند و حتی کسانی که در حال حاضر هم به ضعف‌های برنامه (که کم هم نیستند) انتقاد دارند، پای آن می‌نشینند. در دید و بازدیدهای نوروزی از آن حرف می‌زنند و قسمت‌های جالب برنامه به سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازنشر می‌شود. اتفاقی که قبل از این برای دورهمی مهران مدیری هم رخ داد. همان برنامه‌ای که در قسمت‌های اول همه از کپی بودن آن از یک شوی هندی گفتند، ولی در نهایت توانست خودش را اثبات کند و در دل مخاطب جا باز کند. به نظرم زمان آن رسیده که کمی روی قضاوت‌های عجولانه‌مان تجدیدنظر کنیم.

داوران عصر جدید

البته مخاطب فهیم متوجه می‌شود که من قصد دفاع تمام قد از برنامه‌ی علیخانی را ندارم، که به نظرم عصر جدید تا رسیدن به برنامه‌ای سطح بالا جای کار زیادی دارد، اما بهتر است در این برهوت برنامه‌سازی به جای تخریب هوای داشته‌های اندکمان را بیشتر داشته باشیم. به قول معروف لنگه کفش در بیابان نعمت است. به هر حال عصر جدید برای شهروندان ایرانی تریبونی فراهم کرده تا استعدادشان را در قابی به‌جز اینستاگرام به نمایش بگذارند. موضوعی که در شرایط افسرده‌کننده‌ی امروز کشور جای دست‌مریزاد دارد.

امروز، نسبت به مثلا ده سال پیش، درصد نفوذ ماهواره به خانه‌ی خانواده‌های ایرانی بسیار بیشتر شده و صدا و سیما جایگاه قدیمی‌اش را به‌شدت از دست داده است. بعید می‌دانم کسی با این مورد مخالف باشد. از طرفی کیفیت برنامه‌های صدا و سیما نیز در این سال‌ها به شدت افت کرده است. مثلا می‌توانید سریال‌هایی که ده سال پیش از صدا و سیما پخش می‌شد را با سریال‌های چند سال اخیر مقایسه کنید. در مجموع می‌توان گفت که صدا و سیما بین مردم آن محبوبیت قدیم را ندارد. با این حال عصر جدید به من یادآوری کرد که صدا و سیما هنوز بهترین سکو برای دیده شدن و مشهور شدن است. که هنوز مردم نیم‌نگاهی به آن دارند و اگر به علایق و نظرات بینندگان توجه شود باز هم جذب آن می‌شوند. اما گویا متأسفانه مدیران آنچنان به این موضوعات توجهی ندارند و هنوز فکر می‌کنند با روش‌های قدیمی و بدون تغییر رویکرد می‌توانند مخاطب را پای تلویزیون نگه دارند. آخرش هم که از این روششان موفقیتی حاصل نمی‌شود از کمبود بودجه و عدم حمایت ناله سر می‌دهند.