این خفتهی در کمین
یک ماه پیش خوشخواب از بینمان رفت. سه چهار سال بود (شاید هم بیشتر) که او را میشناختم ولی فقط یک بار دیده بودمش. در همان مراسم عروسی خاطرهانگیز پارسال. پسر خوبی بود. خیلیخیلی خوب. جزو معدود پسرهایی بود که حاضر بودم روی همهچیزش قسم بخورم. رفت. در یک تصادف غافلگیرکننده. جوانی که بعد از… [ادامه مطلب]