توی فوتبالهای رایانهای، مثل PES و FIFA، تقریباً همهی اونهایی که باهاشون بازی میکنم، تیمهای قوی رو برمیدارن. رئال، منچسترها، پاریسنژرمن، بایرن، لیورپول و… . من اما غیر از اوقاتی که تیم موردعلاقهام رو برمیدارم (آرسنال)، معمولاً سراغ تیمهای ضعیفتر میرم. گاهی تیمهای خیلیخیلی ضعیفتر. (برای اینکه درکی از موضوع بهتون بدم، باید بگم یکی از تیمهایی که زیاد برمیدارم زامبیاست :دی). اکثر اوقات هم با شکایت رقبا مواجه میشم که این چه تیمهاییه برمیداری و فلان. نه اینکه بخوام بگم آره من خفنم و با تیمهای ضعیف هم میبرم یا خوب بازی میکنم. نه. اما با تلاش بردن، پیروزی با حداقل امکانات و غیرممکن رو به ممکن تبدیل کردن برام دلچسبتره. هنرمندانهتره. وگرنه بردن با تیمی از منتخب ستارههای جهان که هنر نیست.
یورو 2004 اولین دوره از رقابتهای بینالمللی فوتبال بود که با علاقه همهی بازیهاش رو دنبال میکردم. البته جام جهانی قبلش رو هم نگاه میکردم، اما نه با این شدت و علاقه. اون زمان -که گرچه خیلی دور نیست اما خیلی دور به نظر میاد- مجلهها قبل از رقابتهای مهم، یک ویژهنامه بیرون میدادن دربارهی تیمها، ورزشگاهها، جدول بازیها و خلاصه کلی اطلاعات اینجوری. یادمه قبل از مسابقهها که داشتم یکی از این مجلهها رو میخوندم، برادرم اومد و نگاهی انداخت به صفحهی بازِ مجله. اطلاعات تیم یونان بود. اسم مربیش رو که دید، اتو ریهاگل (Otto Rehhagel)، گفت این مربی خوبیه. این تیم یونان به یک جایی میرسه. همونجا تصمیم گرفتم طرفدار یونان بشم. افتتاحیه هم یونان با پرتغال میزبان بازی داشت. اون بازی رو یونان دو بر یک برد. منم توی طرفداریم مطمئنتر از قبل شدم.
اگه یورو 2004 رو یادتون باشه، میدونین که یونان مرحله به مرحله، به لطف دفاع فوقالعادهاش و با نتایج حداقلی، بالا میاومد (فقط توی بازی اول بود که تونستن دوتا گل بزنن و بقیهی بازیها رو فقط یک گل زدن!). تیمهای خوب دیگهای هم بودن. مثل چک با میلان باروش و پاول ندود عزیز. یا پرتغال با فیگو و رونالدو و هلند با ادگار داویدز و ون نیستلروی فوقالعاده. اما در نهایت این یونان بود که تکرار بازی افتتاحیه رو توی فینال هم برد، پرتغال رو توی کشور خودشون شکست داد و در عین ناباوری همه، قهرمان شد.
من در طول بازیها طرفداریم از یونان رو حفظ کرده بودم. هر بار که میگفتم یونان قهرمانه، بقیه مسخرهام میکردن. میگفتن عمراً. حق هم داشتن. یونان کلاً قبل از اون یک بار تونسته بود به یورو بیاد، که اونم سال 1980 بود. اصلاً تیم مطرحی هم نبود. حریفهاش هم که واقعاً قدر بودن. اما خواستن و شد. یونان با اتو ریهاگل، ناممکن رو ممکن کرد. با بازیکنهایی بینام و نشون. شاید همون مسابقهها بود که من رو به معجزه معتقد کرد. به معجزهی تلاش و از پا نیفتادن. مقابله با باور عموم و ایمان داشتن به خود.
دیروز از نظر فوتبالی، روز فوقالعادهای بود. مرحلهی یک شانزدهم نهایی یورو 2020 (جالبه با اینکه داره سال 2021 برگزار میشه، ولی حاضر نشدن اسمش رو عوض کنن). بازی اول اسپانیا و کرواسی (نایب قهرمان جام جهانی گذشته) و بازی دوم سوییس و فرانسه (قهرمان جام جهانی گذشته و نایب قهرمان یوروی قبلی). روند دو بازی در نود دقیقه شبیه هم بود، اما با نتیجهای متفاوت. ابتدا یکی از تیمها پیش افتاد (کرواسی و سوییس)، بعد تیم مقابل سه گل زد و تقریباً خودش رو برنده دونست (اسپانیا و فرانسه) و بعد تیم عقب افتاده در ده دقیقهی پایانی دو گل رو جبران کرد تا بازی به وقتهای اضافه بره. با این تفاوت که اسپانیا در وقتهای اضافه تونست دو گل دیگه بزنه و بازی رو پنج بر سه ببره، اما سوییس بازی رو به پنالتی کشوند و توی پنالتی، فرانسه رو که خیلیها شانس اول قهرمانی میدونستن، حذف کرد.
دیشب خیلی خوشحال شدم که سوییس برد. نه اینکه چون از فرانسه بدم میاد (حس خاصی بهشون ندارم) و نه اینکه طرفدار سوییس بوده باشم (به شکلی که طرفدار یونان بودم). بلکه به این دلیل که ناممکن رو ممکن کردن. تا مرز نابودی پیش رفتن، روحیهشون رو نباختن، خودشون رو جمع کردن، به بازی برگشتن و قهرمان جهان رو با تمام ستارههاش حذف کردن. تازه این در شرایطی بود که وقتی سوییس یک گل جلو بود، یک پنالتی رو از دست داد و بعد سه گل خورد. حفظ روحیه توی چنین شرایطی واقعاً سخته. اما بازیکنهای سوییس نشون دادن که حاضرن برای هدفشون بجنگن. تا دقیقهی نود.
فوتبال پرطرفدارترین ورزش جهانه. همیشه این سوال مطرحه که چرا اینقدر محبوبه؟ یکی از بهترین جوابها اینه که فوتبال ورزش پابرهنههاست. برخلاف ورزشهای دیگه نیازی به امکانات خاصی نداره. میتونه با یک توپ پلاستیکی و چهارتا آجر، هفتهشت نفر رو سرگرم کنه.
این جواب اشتباه نیست. اما برای من، علت علاقهای که به فوتبال دارم، چیز دیگهایه. علتش اینه که فوتبال ورزش معجزههاست. توی ورزشهای دیگه، رقابت بین بزرگانه. اما توی فوتبال هیچ چیز رو نمیشه پیشبینی کرد. هیچ ورزش دیگهای نیست که اگه با اختلاف عقب افتادی، بتونی به برگشت امیدوار باشی. که بتونی بجنگی و ورق رو برگردونی. که بتونی اشتباه بکنی، اما خودت اشتباهت رو جبران کنی. همین چیزهاست که فوتبال رو قشنگ کرده. فوتبال ورزش از پا نیفتادنها و ناامید نشدنهاست.
شما چرا فوتبال رو دوست دارین؟
پینوشت: بعد از یورو 2004، طرفدار هلند شدم و همچنان هم هستم. حیف که این دوره به شکل مفتضحانهای حذف شدن. حالا که هلند حذف شده، خیلی دوست دارم این دوره هم معجزه رخ بده. نشدنی هم نیست. این سمت جدول سوییس میتونه اسپانیا رو با اون دفاع متزلزلش ببره. اون سمت هم چک، دانمارک و سوئد میتونن اتفاقهای جالبی رقم بزنن.
من دوست داشتم به این دیدگاه معتقد باشم… که نشد…
موقع نوشتن این متن میخواستم یک چیزی رو هم بنویسم، ولی آخرش یادم رفت.
راست میگی. زندگی همیشه شبیه بازی فوتبال نیست. کارخونهی برآورده کردن آرزوها نیست. همیشه خواستن توانستن نیست. ولی توی بخشهای زیادیش میشه این نگرش رو پیاده کرد. اما آخرش… خب توی زندگی چیزهایی هست که دست ما نیست.
سلام:)
اول از همه اینکه چرا توی اون لیست تیم های قوی اول پست اسم بارسا نبود؟ :دی
خیلی موافق بودم با کل پست. خیلی زیاد پیش اومده توی جریان بازی ها که یه اتفاق خیره کننده بیفته. برای من بازی ای که بیشترین نمود رو داشت نیمه نهایی چمپینز لیگ بود توی ۲۰۰۹. هزار بار این رو تعریف کردم برای هزاران نفر، ولی وقتی که اینیستا گل مساوی رو توی دقیقه ۹۲ زد و همون گل باعث رفتن به فینال شد من از سر از پا نمیشناختم از خوشحالی! و سر شادی همون گل هم پام رو شکوندم:دی منم این غیر منتظره بودن فوتبال رو خیلی دوست دارم.
برای من اما یه چیز دیگه اش هم خیلی پررنگ بوده. اینکه فوتبال تقریبا در اکثر موارد همه رو دور هم جمع می کنه. طوری که شاید هیچ ورزش دیگه ای و هیچ سرگرمی دیگه ای مثل فیلم و موسیقی و کتاب نمی تونه.
سلام 🙂
از بارسا دلم خونه :)) شاید بتونی حدس بزنی چرا. هرچند غیبتش توی اون فهرست ابتدایی اتفاقی بوده :دی
از اینیستا هم دلم خونه :(( لعنتی نذاشت هلند قهرمان بشه. هرچند بیشتر از اون، دلم میخواد کلهی روبن رو بکنم.
و با نکتهی آخرت هم موافقم. بهنظرم علتش هم هیجانیه که داره. برای همین میتونه آدمها رو اینقدر دور هم جمع کنه. ضمن اینکه یک چیز از پیش تعیین شده هم نیست دیگه. برای همین جذابیتش دو چندانه.
دیشب از وسطای بازی به بعد یاد این پستت افتادم! واقعا فینال خوبی بود (فینالی که به وقت اضافه نکشه فینال نیست اصلا:دی) و حتی ضربات پنالتی هم کاملا غیر منتظره بودن!
چه باحال ^_^
آره خوب بود من راضی بودم. از قهرمانی ایتالیا هم راضی بودم :دی