در فرهنگ معاصر هزاره در ترجمهی واژهی Quibble اینگونه آمده است: جر و بحث، انتقاد، ایراد، نکته، نق و نوق، طفره و گریز (اسم) و جر و بحث کردن، بحث بیخودی کردن، نق زیادی زدن (فعل). دلیل نامگذاری این وبلاگِ وبسایتمانند هم در میان همین معانی نهفته است.
Quibble این روزها واژهی چندان پرکاربردی در زبان انگلیسی نیست. اگر جستوجوی دمدستیای در گوگل داشته باشید میبینید که از قرن 19 به این سمت به مرور استفادهاش کمتر شده. حقیقتش را هم بخواهید انتخاب اسم این وبلاگ در ابتدا به خاطر معنای نغز و جذابیت خود به خودیِ کلمه نبود. نه. مثل بیشتر چیزهای دیگری که به من مربوط است اسم اینجا نیز از داستانِ زندگیِ پسرک عینکیِ جادوگر تاثیر پذیرفته. اگر کتابهای هری پاتر را به زبان انگلیسی خوانده باشید حتما نشریه The Quibbler را به خاطر میآورید که خانم اسلامیه در فارسی آن را به «طفرهزن» برگردان کرده و به نظرم معادل جذابی هم است. نشریهای مستقل زیر نظر پدرِ دوستِ هری، زنوفیلیوس لاوگود، که تقریبا تنها نشریهای بود که هر مطلبی حتی در مخالفت با جناح حاکم بر دنیای جادوگری در آن منتشر میشد.
تمام این حرفها به کنار، «طفرهزن» قرار است در خارج از دنیای هری پاتر چه ویژگیهایی داشته باشد؟ اینجا پایگاه انتقاد است. مکانی برای نق زدن. جایی برای گریز زدن به این مسأله و آن مسأله. در اینجا از هر دری سخن گفته (البته مجازا گفته و حقیقتا نوشته) میشود. از کتاب و کتابخوانی، سینما، تکنولوژی، موسیقی، ورزش و… . پس انتظار هر چیزی را داشته باشید.
نکتهای که لازم میدانم در همین ابتدا آن را مشخص کنم این است که مطالب «طفرهزن» همگی به قلم من نوشته نمیشوند. بسیاری از مطالبی که زینپس در اینجا منتشر میشوند، چه متون کوتاه و چه متون بلند، مطالبی هستند که در جایی خواندهام، به نظرم جالب آمده و ترجیح دادهام آن را در اینجا به نوعی برای خودم آرشیو کنم. البته اگر این مطالب به مذاق خواننده خوش بیاید (که امیدوارم اینگونه باشد) او هم میتواند از آنها بهره ببرد. در «طفرهزن» حقِ مولف متون محفوظ است و هیچ مطلبی بدون ذکر منبع و لینک به آن منتشر نخواهد شد.
در «طفرهزن» سعی میشود حرفی از سیاست به میان آورده نشود. به اندازهی کافی همهی ما روزانه زیر بمباران اخبار سیاسی و در حال تحمل تبعات تصمیمات سیاسی مختلف هستیم، پس در این زمینه کمبودی حس نمیشود. منِ نویسندهی این وبلاگ هم گرچه بر خلاف میلم با سیاست درگیرم، کمترین درگیریِ ممکن، اما سعی میکنم اینجا بیشتر به حوزههای دیگر بپردازم.
در حال حاضر در ذهنم برای «طفرهزن» شاکلهی خاصی در نظر دارم که شاید زمانی که این متن را میخوانید آن شاکله کاملا پیاده شده باشد و شاید هم هنوز ناقص باشد. چیزی که فعلا مشخص است این است که «طفرهزن» قرار نیست مثل یک تب بیاید و برود. طفرهزن آمده که بماند.
در نهایت لازم است از سه نفر تشکر کنم: اول رضا که زحمتِ راهاندازی این آلونک را کشید. دوم فاطمه که زحمت طراحیِ لوگوی این کودکِ تازه به دنیا آمده به دوشش افتاد (و چقدر نتیجهی نهایی کارش را دوست دارم) و سوم از سارا که همیشه، به نحوی، برایم مشوق نوشتن بوده است.
عالیه امین. منتظر نق و نوقای بیشتری ازت هستیم :)))
از منم تشکر کن خب همینجور الکی????
از مارکار هم تشکر ویژهای دارم باشد که او هم دوباره دست به قلم شود :))
اینکه تشکر نیست، این درخواسته :دی