گذر از سال بد، گذر از سال باد

متنی که در ادامه می‌آید یادداشتی است که سعید بی‌نیاز در شماره‌ی 659 همشهری جوان نوشته است. درباره‌ی اخبار بد و وضعیت اسف‌بار این روزهای ما. در انتهای متن هم من تکلمه‌ای اضافه کرده‌ام.

ما مردم ایران داریم سال بدی را می‌گذرانیم. نمی‌شود بدی این سال را انکار کرد. گرانی، گرد و غبار و قطعی آب و برق نشانه‌های غیر قابل انکار بدی این سالند. نه این که تقدیر سال ۹۷ را برای ما بد کرده باشد، نه. مجموعه در هم پیچیده عامل‌هایی که بسیاری از آن‌ها دست خود ما انسان‌هاست، این سال بد را برای ما رقم زده‌اند.

من متخصص اقتصاد نیستم، متخصص سیاستگذاری نیستم، متخصص محیط‌زیست نیستم، متخصص تحلیل برجام نیستم. هر چه تا به حال در تخصصم خواندم، درباره ذهن آدمی بوده است؛ پیچیده‌ترین پدیده جهان.
می‌خواستم به عنوان همسن و سالتان، به عنوان همسن و سالی که چیزهایی درباره ذهن آدمی می‌داند برای عبور از این سال بد حرف‌هایی را با شما در میان بگذارم.

ما یک ذهن داریم دوست من. یک ذهن نمی‌تواند چند بار سنگین را با هم تحمل کند. در بحران بیشترین چیزی که باید مدیریتش کنید، ذهنتان است. نگذارید خبرهای بد قدرت خلاق ذهنتان را بگیرد، نگذارید خبرهای بد قدرت تصمیم‌گیری درست را از شما بگیرد، نگذارید خبرهای بد سالم بودن ذهنتان را از شما بگیرد و به افسردگی و اضطراب و اعتیاد مبتلایتان کند، نگذارید خبرهای بد قدرت شادی و توان خندیدن را از شما بگیرد.

شما و ذهن شما دارید بهترین و سرحال‌ترین سال‌های عمرتان را می‌گذرانید. بگذارید ذهنتان پاکیزه بماند. وسواس‌گونه خبرها را چک نکنید. تا جایی که می‌توانید بخش سرچ اینستاگرام، جایی که پر از خبرهای آلوده ذهن خراب کن است، چک نکنید. گاهی عمداً در جزیره بی‌خبری بمانید.

اگر اندوهگین و عصبانی می‌شوید از این همه نابسامانی این توصیه «توران میرهادی» یکی از پیشروان آموزش کودک در ایران را جدی بگیرید: «از غم بزرگ، کار بزرگ بسازید.» در دایره دوستان و اطرافیان جامعه خودتان آدم مؤثر و مثبتی باشید. به جای به اشتراک گذاشتن غر کار مفیدی برایشان انجام دهید. حتی اگر می‌خواهید مهاجرت کنید و از این فضا دور شوید، تصمیم‌گیری درست و فراهم کردن مقدمات مهاجرت ذهن پاکیزه، خلاق و سالم می‌خواهد. مراقب ذهنتان باشید.

تکلمه:

هیچ‌کس منکر وضع بد این روزهای کشور نیست. همه‌مان داریم این وضع را با تمام وجود حس می‌کنیم. اما حقیقتش غصه‌ خوردن هیچ‌وقت به انسان کمک نکرده. آدم‌های غمگین و پژمرده هیچ‌وقت در هیچ‌کجای تاریخ اتفاق بزرگ یا کوچکی را رقم نزده‌اند. شاید حداکثر خودشان را از درون نابود کرده باشند. می‌دانم که با وجود بمباران خبری شبکه‌های اجتماعی نمی‌توان واقعا در “جزیره‌ی بی‌خبری” ماند. می‌دانم که زندگی و کسب و کار خیلی از ماها با اینترنت گره خورده. همان‌جایی که انواع اخبار خوب و بد، درست و غلط فقط با فشرده شدن یک دکمه در سرتاسر دنیا پخش می‌شوند. اما می‌توان سعی کرد که حتی‌الامکان خبرهای بد را گوش نکرد. چیزهایی که شنیدن و نشنیدنشان توفیری نمی‌کند، چون برایشان کاری از دستمان برنمی‌آید.

ممکن است موافق این متن باشید یا نه، اما تجربه‌ی شخص خودم توصیه‌های آقای بی‌نیاز را تایید می‌کند. روزهایی که در توییتر می‌چرخم بازدهی کاری‌ام به شدت کم می‌شود. خبرهای بد آینده‌ای سیاه را پیش رویتان مجسم می‌کنند. اما اصلا از کجا معلوم آن آینده را ببینیم؟ شاید یک سال، یک ماه، یک روز یا حتی یک ساعت از عمرمان باقی مانده باشد. چرا برای چیزی غصه بخوریم که عوض کردنش حداقل از عهده‌ی ما خارج است؟

در نهایت شما را به شنیدن آهنگی از مسعود امامی دعوت می‌کنم: یه مدت.

با دیو سیاه ناامیدی بجنگید. همین.