دورۀ نوجوانی دورۀ متفاوت و خاصیه. چالشها و مشکلات خاص خودش رو داره. دنیا از دریچۀ چشم نوجوانها متمایزه. دغدغههاشون با دغدغۀ کسانی که ازشون کوچکترن، فرق میکنه، با بزرگترها هم همینطور. گاهی حس میکنن هیچکس حرفشون رو نمیفهمه، تصور میکنن تنها کسی هستن توی دنیا که مشکلی رو دارن. اکثر افراد از نوجوانی با این واقعیت مواجه میشن که «دنیا کارخونۀ برآورده کردن آرزوها نیست» و کلاً جهان عادلانه رفتار نمیکنه.
«کسل کرنشاو» ملقب به «روح» هم یکی از همین نوجوانهاست. عاشق بسکتباله، با درس میونۀ خوبی نداره و مدام توی مدرسه دردسر درست میکنه. سه سال پیش، اتفاقی برای خودش و مامانش افتاده که روی زندگیش اثر بزرگی گذاشته. گاهی اوقات حس میکنه کسی درکش نمیکنه. کسل اتفاقی یک روز با تیم دوندهای مواجه میشه که دارن توی پارک، زیر نظر مربیای تمرین میکنن و براش عجیب میآد که اصلاً چرا باید برای دویدن تمرین کرد، گرم کرد یا اینکه مگه اصلاً دویدن کار خاصیه و آموزش میخواد؟ چون کسل همیشه خوب میدویده. اما طولی نمیکشه که جواب این سوالهاش رو میگیره و بعد سلسلهای از حوادث براش رخ میده که زندگیش رو زیرورو میکنه.
چرا بهنظرم کتاب خوبیه؟
کتاب از زبان کسل روایت میشه، در نتیجه خواننده به درون افکار شخصیت اصلی داستان سفر میکنه و نویسنده خیلی خوب تونسته احساسات و افکار یک نوجوان رو شرح بده. کوتاهه، اضافهگویی نداره، ضرباهنگش خوبه و در جاهای مناسب، شوکهای جالبی داره. خیلی شبیه فیلم سینماییه. توی چند سکانس با کسل و اطرافیانش همراه میشیم و بخشی از زندگیش رو با هم میخونیم.
یکی از دلایل دیگهای که این کتاب برام ملموس و دوستداشتنی بود، این بود که زندگی کسل احتمالاً مشابه تجربۀ زندگی خیلی از بچهها باشه. بهخصوص بچههایی که توی کشوری شبیه کشور ما زندگی میکنن. بچههایی که مثل کسل ممکنه خانوادۀ چندان پولداری نداشته باشن و توی شرایط اقتصادی فاجعهبار ایران، برخلاف چیزی که باید، درگیر مسائل بزرگانه بشن. ببینن پدر/مادر یا هردوشون چطور کار میکنن تا بتونن خرج زندگی اونها رو تأمین کنن. ممکنه با خودشون درگیر باشن که چطور با درخواستهاشون بار اضافی روی دوش اونها اضافه نکنن. بچههایی که در حد خودشون غرور دارن و شاید بخوان خودشون جوری موضوع رو حل کنن و احتمالاً بعضیهاشون به راهِ حلی مثل راه حل کسل برسن. راهی که قطعاً اشتباهه، اما نمیتونیم بگیم هیچکس این راه رو انتخاب نمیکنه و نمیشه از بچههایی همسنوسال کسل انتظار داشت خیلی آیندهنگر باشن.
داستان پر از موقعیتهای اخلاقی چالشبرانگیزه. موقعیتهایی که شاید قضاوت کردن دربارهشون از بیرون گود خیلی راحت باشه، اما توی داستان، وقتی خودمون رو جای کسل بذاریم، میبینیم که شاید اگر ما جای اون بودیم، کار مشابهی میکردیم. برای همینه که واقعاً تکهای از زندگی واقعیه و گرچه روایت بخشی از زندگی کسله، ممکنه در عین حال روایت شمایی کلی از زندگی خیلی از بچههای دیگه باشه. خوبه بچهها توی اون سن ببینن که تنها نیستن، که ممکنه بچهای اون سر دنیا مشکلاتی مشابه داشته باشه، که آسمون دنیا همهجا یکرنگه (حالا یه جا پررنگتر، یه جا کمرنگتر) و نتیجۀ انتخاب اشتباه در دوراهیها، میتونه چقدر ناراحتکننده باشه. در کل کتاب پر از درس زندگیه. اما درسهاش گلدرشت و صداوسیمایی نیست.
تجربۀ ترجمه
این کتاب، اولین کتاب رئال نوجوانیه که ترجمه کردم. وقتی ناشر کتاب رو برای ترجمه بهم پیشنهاد داد، اولین چیزی که چشمم رو گرفت این بود که کتاب پیرامون موضوع دوندگی قصهاش رو تعریف میکنه. دویدن از علاقههای قدیمی منه. از اون علاقههایی که هنوز فرصت نکردم بهش بپردازم. با این حال بعد از اینکه داستان رو خوندم، فهمیدم کتاب چیزی بیش از اینهاست.
«روح» پر از اصطلاحات عامیانه انگلیسی و بهخصوص اصطلاحاتیه که بعضاً بین سیاهپوستهای آمریکایی رواج بیشتری داره. این یکی از چالشهای من توی ترجمۀ این کتاب بود. خیلی سعی کردم این اصطلاحات و تکهکلامها رو جوری به فارسی برگردونم که رنگوبوی ترجمه نداشته باشه و موقع خوندن، دستانداز خواننده و بهخصوص خوانندۀ نوجوان نشه. از نتیجۀ نهایی نسبتاً راضیم و امیدوارم از نظر مخاطب هم توی این کار موفق بوده باشم.
اگر دوست داشتین روح رو تهیه کنین، میتونین به فروشگاه نشر پیدایش مراجعه کنین که تخفیف ثابت و همیشگی داره. البته تا 21 اردیبهشت با کد تخفیف ghost میتونین تخفیف بیشتری هم بگیرین.
توی لینک بالا، صفحات اولیۀ کتاب هم قرار داره که میتونین پیش از خرید مرور کنین.
اگر کتاب رو خوندین و نظری دربارهی ترجمهاش داشتین، خوشحال میشم باهام در میون بذارین. پیدا کردن منم آسونه. اگر از قبل من رو نمیشناسین، میتونین از طریق صفحهی گودریدزم، بخش «تماس با من» همین سایت یا سادهتر، توی بخش نظرات همین مطلب باهام در ارتباط باشین.
خوشحال میشم بعد از خوندن کتاب، نظرتون رو توی صفحۀ گودریدزش ثبت کنین:
همین! امیدوارم بخونینش و ازش لذت ببرین.
چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود. خیلی وقت بود که دور مونده بودم از سایتت و چقدر این کتاب و معرفیای که دربارهش نوشته بودی دلنشین به نظر میاد. طوری که دوست دارم همین الان سفارشش بدم.
امیدوارم بخونی و دوستش داشته باشی ^___^