بچه‌های طرسناک و چرخ و فلک بدشانسی منتشر شد

تصویر روی جلد کتاب بچه‌های طرسناک و چرخ و فلک بدشانسی

هر کتابی که ترجمه می‌کنم، برای من تبدیل یکی از بچه‌هام می‌شه و خوشحالم بگم که یکی دیگه از بچه‌هام هم بعد از مدت‌ها به دنیا اومد: بچه‌های طرسناک و چرخ و فلک بدشانسی.

ماجرای کتاب درباره‌ی سه تا بچه است که توی شهر عجیبی زندگی می‌کنن. شهری که اسمش هم عجیبه: بیوه‌آباد. دوازده سال قبل از وقایع داستان، طوفانی توی شهر به پا می‌شه که ما اطلاعات زیادی ازش نداریم، توی داستان هم خیلی درباره‌ی جزئیاتش صحبت نمی‌شه. اما همه می‌گن که با اون طوفان دروازه‌ای باز شده و انواع و اقسام موجودات پلید و ناپاک ازش بیرون اومدن. بعد از اون طوفان اتفاق‌های عجیبی توی شهر می‌افته و در کل دیگه بیوه‌آباد مثل قدیم نمی‌شه. از همون زمان اهالی شهر نسبت به هر چیز متفاوت، جدید یا عجیبی، مقاومت خاصی دارن و ازش بیزارن.

مشکل سه تا بچه‌ی داستان ما همینه: تفاوت. ادلید دختریه که گوش‌های تیز و کشیده‌ای داره، برای همین همه فکر می‌کنن گرگینه است. مگی دختریه که شایعه شده توی مدرسه‌ی قبلیش یکی از معلم‌ها رو از پنجره به بیرون پرت کرده (واقعاً هم زور زیادی داره) و بئاتریس دختر کوچولوییه که با موجودی عجیب و نادیدنی توی جیبش صحبت می‌کنه. اونا توی مدرسه‌ی شبانه‌روزی درس می‌خونن، اما در واقع بیشتر از درس خوندن، دارن تنبیه می‌شن. البته نه اینکه واقعاً کارهای بدی بکنن. به بهانه‌های واهی و هر اتفاقی، تصمیم گرفته می‌شه این سه نفر از کلاس‌ها محروم بشن. علت اصلیش هم همون ترس از متفاوت بودن این سه نفره.

همیشه برای اینکه بچه‌ها رو تنبیه کنن، اونا رو به کتابخونه‌ی مدرسه تبعید می‌کنن و کتابدار هم عملاً زندان‌بانشونه. اما به دلایل مختلف کتابدارها مدام مدرسه رو ترک می‌کنن و فرد دیگه‌ای به جاشون میاد.

ماجرا از روزی شروع می‌شه که قراره کتابدار جدیدی از خارج شهر به مدرسه بیاد (تصور کنید، تازه‌واردی توی شهری که از تازه‌واردها استقبال نمی‌شه) و همزمان با اون، مرد آبنبات‌فروشی هم وارد شهر می‌شه تا کاسبی جدیدی توی شهر برپا کنه (دوتا تازه‌وارد در یک روز!). از اون روز به بعد اتفاقاتی می‌افته که هم زندگی بچه‌ها رو تغییر می‌ده، هم کل شهر رو درگیر ماجرایی هولناک می‌کنه.

بچه‌های طرسناک و چرخ و فلک بدشانسی

نویسنده‌ی کتاب، خانم کیتی تاول (Katy Towell) قبل از اینکه کتاب بنویسه، داستان‌های کوتاه ترسناک می‌نوشته و توی کانال یوتیوبش با طراحی‌های خودش انیمیشن‌هایی بر پایه‌ی داستان‌های ترسناکش منتشر می‌کرده (یکی از محبوب‌ترین انیمیشن‌هاش: دختر کوچولویی که فراموش شده بود). دوتا کتاب داره. یکی همین بچه‌های طرسناک و چرخ و فلک بدشانسی و یکی دیگه چارلی و مادربزرگ‌ها که اون کتاب هم نشر پیدایش با ترجمه‌ی میلاد بابانژاد و الهه مرادی چاپ کرده.

یکی از ویژگی‌های جالب کتاب بچه‌های طرسناک و چرخ و فلک بدشانسی، طراحی‌های داخل کتابه. توی هر فصل چند نقاشی مرتبط با موضوع داستان وجود داره که همه‌شون کار خود نویسنده است. کلاً نویسنده سبک خاصی داره. چه توی قصه‌گویی و چه توی طراحی و همین متفاوتش کرده.

کتاب توی مجموعه‌ی ادبیات وحشت منتشر شده، اما واقعاً ترسناکه؟ به‌نظرم برای مخاطب هدفش، آره. شاید بزرگ‌سال‌ها از خوندنش نترسن (هرچند قطعاً هیجان و دلهره رو حس می‌کنن)، اما برای نوجوان‌های بالای ده سال به نظرم ترسناک و جذاب باشه. البته انتظار فیلم اره رو ازش نداشته باشین 😅 توجه‌تون رو به تصویر زیر جلب می‌کنم که ریویوی یکی از خواننده‌های کتاب در گودریدزه:

نظر یکی از خوانندگان کتاب بچه‌های طرسناک و چرخ و فلک بدشانسی در رابطه با ترسناک بودن کتاب
این خواننده به‌شدت بعد از خوندن این کتاب ترسیده، جوری که حتی ترجیح داده تمومش نکنه. گرچه داستان کتاب به‌نظرش جالب اومده و بابت اون داستان دو ستاره بهش داده، اما بابت ترسناک بودنش سه ستاره ازش کم کرده. فقط نمی‌دونم از کتابی که توی ژانر وحشت نوشته شده چه انتظاری داشته. چون ترسناک بودنش باید نقطه‌ی قوتش محسوب بشه، نه اینکه بابتش از کتاب امتیاز کم بشه 😐

یک نکته‌ی دیگه هم بگم: توی عنوان کتاب به‌جای «ترسناک» از «طرسناک» استفاده شده. اشتباه تایپی نیست، ناشی از بی‌سوادی هم نیست. حکمتی داره که بعد از خوندن کتاب قطعاً متوجهش می‌شین. توی عنوان اصلی هم Scary با املای Skary نوشته شده.

نظر خودم؟ دوستش داشتم. جالب، دوست‌داشتنی و البته متفاوت بود. شخصیت‌پردازی خوبی داشت. راحت با بچه‌ها همذات‌پنداری می‌کردی و می‌شد احساسات‌شون رو خیلی خوب درک کرد.

اگه دوست داشتین این کتاب رو تهیه کنین، می‌تونین به فروشگاه نشر پیدایش مراجعه کنین. اونجا همیشه تخفیف داره. البته از زمان انتشار این پست، تا شش روز آینده، کد تخفیف bahremand روی این کتاب فعاله که باهاش می‌تونین تخفیف بیشتری بگیرین.

اگه کتاب رو خوندین و نظری درباره‌ی ترجمه‌اش داشتین، خوشحال می‌شم باهام در میون بذارین. پیدا کردن منم آسونه. اگه از قبل من رو نمی‌شناسین، می‌تونین از طریق صفحه‌ی گودریدزم، بخش «تماس با من» همین سایت یا ساده‌تر، توی بخش نظرات همین مطلب باهام در ارتباط باشین.

خوشحال می‌شم بعد از خوندن کتاب، نظرتون رو توی صفحه‌ی گودریدزش ثبت کنین:

همین! این بچه هم به دنیا اومد، اما هنوز کلی بچه‌ی به دنیا نیومده دارم. امیدوارم به‌زودی خبر تولد اونا رو هم همین‌جا بذارم.